کد مطلب:314208 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:190

کلید را روی ضریح حضرت اباالفضل بگذار
29. در جنگ بین المللی یكی از سركرده ها آمده بود كه خزانه و موزه ی حرم سیدالشهدا علیه السلام را به غارت ببرد. كلیددار از دادن كلید به وی خودداری می كند، و او هم اصرار می كند، كلیددار ناگزیر متوسل به امام حسین علیه السلام می شود. شب در عالم خواب امام حسین علیه السلام را می بیند كه به وی می فرماید: فردا كلید را ببر روی ضریح مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بگذار!

وقتی فردا سركرده ی مزبور برای گرفتن كلید می آید، كلیددار می گوید: كلید روی ضریح مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قرار دارد، برو و بردار. آن خبیث برای برداشتن كلید با چكمه وارد حرم مطهر حضرت اباالفضل العباس



[ صفحه 651]



علیه السلام می شود، كه ناگهان شمشیر او را دو قطعه می كند و جسد پلیدش را در صحن می افكند. [1] .


[1] مرحوم اميني افزوده اند:

اين حقير - اميني - به جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ علي رباني خلخالي سفارش كرده بودم موقعي كه كتاب «چهره ي درخشان قمر بني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام» از چاپ بيرون آمد يك جلد از آن را به حقير بدهد.

در شب هشتم ماه محرم الحرام 1416 هجري قمري در حسينيه آيةالله العظمي سيد شهاب الدين نجفي مرعشي (ره) نشسته بودم كه آقاي رباني تشريف آوردند و جلد اول چهره ي درخشان قمر بني هاشم عليه السلام را به حقير دادند. حقير روي جلد كتاب را كه نگاه كردم، يك عدد دويست و چهل ديدم، گمان كردم قيمت كتاب اين است، لذا دويست تومان را كه بابت يك منبر به حقير داده بودند، به ايشان دادم. ايشان گفت: اين پول كتاب نيست و افزودند اگر مي خواهي پول كتاب را بدهي بايد هشتصد تومان بدهي. من هم پول كتاب را با كمال اشتياق و طيب خاطر به آقاي رباني دادم. مشغول مطالعه ي كتاب بودم به فاصله ي پنج دقيقه جناب حجةالاسلام واعظ شهير آقاي شيخ محمدعلي رسولي اراكي تشريف آوردند و مرا صدا زدند. وقتي خدمتشان رفتم، مبلغ پنج هزار تومان پول منبر از دفتر آيةالله العظمي آقاي حاج سيد علي سيستاني (دام ظله) براي حقير آوردند. اين از خود اهل بيت عليهم السلام بود. محمدتقي اميني اراكي انجداني.